معنی پیچیدن، پوشاندن، درلفاف گذاشتن، فراگرفتن، دورچیزی , راگرفتن، احاطه کردن, معنی پیچیدن، پوشاندن، درلفاف گذاشتن، فراگرفتن، دورچیزی پ راگرفتن، احاطه کردن, معنی /d]dbj، /maاjbj، bcgtاt ;vاaتj، tcا;ctتj، bmc]dxd , cا;ctتj، اpاzi lcbj, معنی اصطلاح پیچیدن، پوشاندن، درلفاف گذاشتن، فراگرفتن، دورچیزی , راگرفتن، احاطه کردن, معادل پیچیدن، پوشاندن، درلفاف گذاشتن، فراگرفتن، دورچیزی , راگرفتن، احاطه کردن, پیچیدن، پوشاندن، درلفاف گذاشتن، فراگرفتن، دورچیزی , راگرفتن، احاطه کردن چی میشه؟, پیچیدن، پوشاندن، درلفاف گذاشتن، فراگرفتن، دورچیزی , راگرفتن، احاطه کردن یعنی چی؟, پیچیدن، پوشاندن، درلفاف گذاشتن، فراگرفتن، دورچیزی , راگرفتن، احاطه کردن synonym, پیچیدن، پوشاندن، درلفاف گذاشتن، فراگرفتن، دورچیزی , راگرفتن، احاطه کردن definition,